کد مطلب:188943 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:179

نشاط و شادابی
گرایش به دنیا منشأ بسیاری از آلودگی های انسان را فراهم می سازد. در برابر گرایش زهد است. انسان پاك، از گرایش به دنیا منزه است. این سخن بدین معنا نیست كه انسان زاهد از مال و منال دنیایی محروم است. زیرا محرومیت نوعی خطر به حساب می آید. بلكه منظور از زهد این است كه در عین حال كه از دنیا بهره مند است به آن علاقه مند و وابسته نباشد. امامان معصوم كه در زهد بر همگان سبقت گرفته اند از امكانات دنیا فراوان بهره داشتند.

با این توضیح این نكته نیز شفاف می گردد كه فرد زاهد در عین بی علاقگی به دنیا، ممكن است هم از امكانات بهره ور باشد، در عین حال فردی شاداب و پرطراوات است. این گونه نیست كه زاهد باید فردی



[ صفحه 89]



منزوی، ژولیده و پژمرده باشد. این حالت ها و ژست ها بیشتر به زهد فروش شباهت دارد، نه به زهد گرایی. فرد زاهد، فردی شاداب و پر تحرك است. دنیا برای وی وابستگی نمی آورد. اگر تمام دنیا هم در اختیارش باشد اندكی به آن گرایش نمی كند.

بر این اساس بهره مند بودند از دنیا و بهره وری از نعمت های الهی و حفظ شادابی در زندگی، با زهد هیچ گاه بیگانه نمی باشد؛ تا كسی این گونه پندارد كه بهره وری از دنیا با زهد گرایی ناسازگار است! این دو كاملا با هم همساز هستند.

در زندگی معصومان كه زاهدترین افراد به دنیا بودند، این همسازی مشاهده می شود. مشاهده می شود كه در عین بهره وری از امكانات دنیایی زاهدترین هستند. فرش آنان ابریشم باشد یا حصیر برای آنان یكسان است. در خانه گلین بی آلایش باشند، یا در اتاق مزین عروس یكنواخت خواهد بود. در سفره رنگارنگ یا نان جوین همسان خواهد بود. كه آنان به این آب و رنگ ها دل نمی بندند.

به همین خاطر در زندگی باقر العلوم علیه السلام همسازی این دو مشاهده می شود. امام بدون هیچ وابستگی و علاقه مندی به زخارف دنیا در عین حال كه فرش زیر پای وی حصیر است، انما كا یفرش فی مجلسه حصیرا. [1] .

اتاق حجله اش مزین است. در عین حال كه زاهد و عابد و عاكف و صائم است، با نشاط و پر تلاش است. تلاش می كند نشاط ظاهری خویش را نمایان سازد. خویشتن را در منزل و بیرون كاملا آراسته می سازد. در



[ صفحه 90]



برابر همسر خویش هم اتاق مزین دارد و هم خویشتن را می آراید. به چند نمونه توجه كنید.

حكم بن عتیبه می گوید به حضور باقر العلوم علیه السلام رسیدم؛ در حالی كه در اتاق مزین و با لباس های رنگارنگ به سر می برد. شروع كردم به در و دیوار اتاق و شكل و شمایل حضرت نگاه افكنم! هنگامی كه امام نگاه های مرا مشاهده كرد، فرمود دیدگاهت در این باره چیست. من گفتم من كه تو را در این وضع می بینم نمی توان چیزی بگویم. لیكن در نزد ما این حالت ها برای جوانان است. امام اظهار داشت زینت ها و نعمت های خدا را چه كسی بر بندگان خدا حرام كرده است، یا حكم من حرم زینة الله التی اخرج لعباده... لیكن توجه داشته باش كه این اتاق همسر نو عروس من است. با وی تازه عروسی نموده ام و الا اتاق من همان است كه می شناسی، فاما هذا البیت الذی تری فهو بیت المرأة و انا قریب العهد بالعرس و بیتی البیت الذی تعرف. [2] .

امام در مورد اتاق و لباس مزین خویش چندین نكته را به حكم كه از وضع امام تعجب كرده بود، یادآوری می كند: نخست این كه خدای سبحان نعمت هایش را برای بندگانش آفریده و بهره وری از نعمت ها هیچ ناسازگاری با طهارت و تقوا و زهد ندارد. دو دیگر این كه این اتاق مزین مربوط به تازه عروس است، كه باید شؤون آن رعایت شود. حجله باید مزین و آرایه داشته باشد. نشاط و شادابی آن حفظ شود. سوم این كه طرف بر این پندار نباشد كه حضرت اندكی علاقه به زخارف و زینت دنیا



[ صفحه 91]



حاصل كرده به وی می فرماید، اتاق زندگی من همان است كه می شناسی. یعنی این زرق و برق اندكی در روحیه من تأثیرگذار نیستند. این روش یعنی فرد زاهدترین است، در عین حفظ نشاط و شادابی، و بهره وری از نعمت های الهی است.

همانند همین داستان برای اصحاب دیگر حضرت اتفاق افتاده است. حسن زیات با رفیقش به حضور حضرت می رسند. حضرت را در اتاقی مزین و با لباس های مناسب و سر و صورت اصلاح كرده و سرمه كشیده می بینند. وی می گوید ما سؤال هایی كه داشتیم مطرح ساختیم و جواب گرفتیم. هنگامی كه خواستیم خداحافظی كنیم حضرت فرمود فردا با رفیق خویش به منزل ما می آیی، گفتم حتما.

هنگامی كه روز بعد به خدمت حضرت رسیدیم وی را در اتاقی ملاقات كردیم كه تنها فرش آن یك حصیر بود. و حضرت هم پیراهن خشن پوشیده بودند. آنگاه روی كردند به رفیق من فرمودند برادر بصری من، دیروز كه بر من وارد شدید مرا در آن اتاق و در آن حال و لباس دیدید، آنجا اتاق همسرم بود و تمام تزیینات اتاق هم به وی مربوط می شد. یك وقت در ذهن شما چیزی خطور نكند، فلا یدخل قلبك شی ء. [3] امام همام با این روش نكات مهم عرشی را می آموزند:

نخست این كه زهد این نیست كه شخص از نعمت های دنیا بی بهره باشد. دو دیگر این كه حضرت خویش را برای همسرش كاملا مزین ساخته و مرتب می نماید. سوم برای این كه این رفتار پنداری در ذهن طرف پیش نیاورد و احساس دو گانگی در رفتار حضرت ننماید، در



[ صفحه 92]



فرصت مناسب آنان را فرا می خواند و رفتار خویش را درباره آنان شفاف می سازد. این رفتار بدین خاطر است كه پندارهای شیطانی به آنان آسیب نرساند. در این باره شرح بیشتری در این نوشتار آمده است. [4] .

در مورد نكته دوم در روایت دیگر این گونه آمده است: هنگامی كه عده ای به حضور حضرت رسیدند؛ دیدند حضرت موهای خویش را رنگ كرده، به آنها فرمود من همسرم را دوست می دارم و برای آن خضاب می كنم، انی رجل احب النساء و انا أتصبغ لهن. [5] این همان حفظ شادابی و نشاط در زندگی است. در عین حال كه شخص زاهدترین فرد به زخارف و زینت های دنیاست.

مورد دیگر در زندگی حضرت این گونه مشاهده می شود، كه حضرت هنگامی كه به حمام می رفتند برای تمیز كردن بدن خویش از «نوره» [6] استفاده می كردند. انگشتان در اثر تماس با نوره حالت بد منظری پیدا می كردند. حضرت برای این كه از این حالت بیرون بیایند به انگشتان و ناخن های خویش حنا نهادند؛ آنگاه در این باره به حكم فرمودند: من این كار را انجام می دهم تا ناخن هایم همانند ناخن های مرده نباشد، شما نیز این كار را انجام دهید، یا حكم ان الاظافیر اذا اصابتها النوره غیرتها حتی تشبه أظافیر الموتی فغیرها بالحناء [7] .

از این نمونه ها در روایات فراوان وجود دارد. لیكن همین مقدار گویای نكات بسیار ارزنده ای می باشد. این موارد نكات اساسی می آموزند، مانند



[ صفحه 93]



این كه زهدگرایی با زهد فروشی كاملا متفاوت است. زهد فروشی آن است كه فرد دنیا طلب برای رسیدن به اهداف خویش زاهد نمایی را برای فریب دیگران بر می گزیند. اما زهد گرایی آن است كه شخص در عین بی علاقگی به متاع دنیا از نعمت های الهی گریزان نیست و برای تثبیت موقعیت خویش نیاز به عوام فریبی ندارد. در عین بی علاقه به دنیا از نعمت های الهی به مورد بهره وری می نماید.

و نیز این روش می آموزد كه فرد مؤمن و زاهد در عین زاهدگرایی، باید نشاط و شادابی خود را حفظ كند. زندگی پست و ظاهری ژولیده و در هم پیچیده، هیچ ارتباطی به زهد ندارد. این حالت ها، زهد فروشی و بیچارگی فرد زاهد نما را می رساند. انسان زاهد در عین بی علاقگی به دنیا، با نشاط و شاداب و پر طراوت است و از ظاهری آراسته بهره مند است.


[1] دعائم الاسلام، ج 2، ص 158، نقل از اعلام الهدايه، ج 7، ص 35.

[2] فروع كافي، ج 6، ص 446.

[3] فروع كافي، ج 6، ص 448.

[4] ص 93.

[5] فروع كافي، ج 6، ص 480.

[6] موادي كه براي ازاله مو به كار گرفته مي شده است.

[7] فروع كافي، ج 6، ص 480.